مبانی نظری خودکارآمدی و عملکرد شغلی و توانمندسازی کارکنان
خلاصه ای از کار :
خودکارآمدی
- تعاریف خودکارآمدی
خودكارآمدي از نظريه شناخت اجتماعي آلبرت بندورا روانشناس مشهور ، مشتق شده است كه به باورها يا قضاوتهاي فرد به توانائيهاي خود در انجام وظايف و مسئوليتها اشاره دارد . نظريه شناخت اجتماعي مبتني بر الگوي علّي سه جانبه رفتار ، محيط و فرد است . اين الگو به ارتباط متقابل بين رفتار ، اثرات محيطي و عوامل فردي ( عوامل شناختي ، عاطفي و بيولوژيك ) كه به ادراك فرد براي توصيف كاركردهاي روان شناختي اشاره دارد ، تأكيد مي كند . بر اساس اين نظريه ، افراد در يك نظام علّيت سه جانبه بر انگيزش و رفتار خود اثر مي گذارند . به گفته آلبرت بندورا ، خود - کارآیی عبارت است از : « اعتقاد یک نفر به قابلیتهای خود در سازماندهی و انجام یک رشته فعالیتهای مورد نیاز برای مدیریت شرایط و وضعیتهای مختلف ». به عبارت دیگر ، خود - کارآیی ، اعتقاد یک فرد به توانایی خود جهت موفق شدن در یک وضعیت خاص است . به عقیده بندورا این اعتقاد ، عامل تعیین کننده چگونگی تفکر ، رفتار و احساس افراد است ( بندورا ، 1997 ) به گفته آلبرت بندورا ، خود - کارآیی عبارت است از : « اعتقاد یک نفر به قابلیتهای خود در سازماندهی و انجام یک رشته فعالیتهای مورد نیاز برای مدیریت شرایط و وضعیتهای مختلف ». به عبارت دیگر ، خود - کارآیی ، اعتقاد یک فرد به توانایی خود جهت موفق شدن در یک وضعیت خاص است . به عقیده بندورا این اعتقاد ، عامل تعیین کننده چگونگی تفکر ، رفتار و احساس افراد است . از سال ۱۹۷۷ که بندورا مقاله « خود - کارآیی به سوی یک نظریه یکنواخت برای تغییر رفتار » را منتشر نمود ، این موضوع به صورت یکی از موضوعات روز روانشناسی درآمده و مطالعات بسیاری روی آن صورت گرفته است . چرا خود - کارآیی چنین موضوع مهمی در بین روانشناسان و آموزشگران شده است ؟ همان گونه که بندورا و سایر پژوهشگران نشان دادهاند ، خود - کارآیی میتواند تقریباً بر روی همه چیز ، از حالات روانی گرفته تا رفتارها و انگیزهها تأثیر داشته باشد ( بختیاری و همکاران ، 1389 ).
........................
- نقش خودکارآمدی در توانمندسازی کارکنان
بندورا ( 2000 ) مطرح می کند که خود کارآمدی ، توان سازنده ای است که بدان وسیله ، مهارتهای شناختی ، اجتماعی ، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف ، به گونه ای اثربخش ساماندهی می شود . به نظر وی داشتن دانش ، مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند ، بلکه باور انسان در باره توانائیهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش مؤثر است . بین داشتن مهارتهای مختلف با توان ترکیب آنها به روشهای مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون ، تفاوت آشکار وجود دارد . " افراد کاملاً می دانند که باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارتهای لازم برای انجام وظایف دارند ، اما